Name:
Location: tehran, tehran, Iran

Tuesday, February 7

ديروز چه روزي بود

ديروز 17 بهمن بود .يك روز معمولي از ماه بهمن با اتفاقات زيادي كه توش افتاده:واكنش مجلس به مواضع اخير
غرب و توهين به مقدسات، بيانيه رييس جمهور به ملت ايران در رابطه با دفاع از تحقيقات هسته اي، يافته جديد
دانشمندان از جسد 5300 ساله،شكسته شدن ركود خوردن بال مرغ در جهان!، پيروزي 2-1 استقلال مقابل راه
آهن، سالروز اعدام مهدي رحيمي ،رضا ناجي،منوچهر خسرو داد ، ژنرالهاي رژيم سابق، پيوستن هواپيمايي كشور
به انقلاب،كشته شدن ياران امام حسين در كربلا و نزديك شدن به آن واقعه عظيم،....و سالروز به دنيا آمدن يك نفر
به نام حامد!!!،بله ديروز روز تولد من بود.خبري كه فكر نميكنم توي اين همه خبر براي كسي اهميت داشته باشه و
كسي ازاون مطلع باشه جز چند نفر از اقوام .ولي اين خبر براي يك نفرخيلي اهميت داشت واون هم خود من بود.فكر
ميكنم مهمترين خبر در تمام زندگي هر فرد روز تولدش باشه.روزي كه ؛ من؛ به وجود اومدم و روزي كه زندگي من
تو اين دنياي پرمشغله شروع شد.ديروز صبح از خواب بيدار شدم.دست و صورتم رو شستم . خودمو خيلي تحويل
گرفتم!!!خوش تيپ كردم!!رفتم از قنادي نيم كيلو شيرني ميشكا(شيريني مورد علاقه دوران كودكي من)خريدم.يك شمع
باشماره 23هم خريدم ورفتم به سمت پارك جنگلي چيتگر. تواونجا 1جاي خلوت و دوراز صداي ماشينها وآدم ها
پيدا كردم.و خلاصه با تنهايي خودم نشستيم و يه جشن تولد خيلي تاريخي گرفتيم.كلي خودمو تحويل گرفتم. به كودك
درونم شيريني تعارف كردم!.و خلاصه جاتون خالي منو تنهايي من ساعتها گل گفتيم و گل شنفتيم!خيلي كيف داد.واقعا
لذت بردم.هيچ وقت روز تولدم اين همه به من خوش نگذشته بود.تصميم گرفتم هر سال اين كار رو تكرار كنم .اواسط
ظهر بود كه جشنم تموم شد.يه سر رفتم دانشگاه نمره هامو ديدم و بعدازظهر حدود ساعت 7 بود كه رسيدم خونه و
ديدم همه تو خونه منتظر منن تا تولد مو بهم تبريك بگن...ه

1 Comments:

Anonymous Anonymous said...

tafalodet mobarak hamed joon
ba chand rooz takhir albate

7:36 PM  

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home