من و تنهايي و ماه

Name:
Location: tehran, tehran, Iran

Saturday, June 11

در هياهوي گندم و آسياب،ه
دانه اي،ه....................................
عاشق شد....................................
عاشق موري....................................
خود را در مسيرش گذاشت
مور هم او را خورد.ه..........................
حقير

Monday, June 6

هر چه نزديكتر به تو آسمان آبيتر

اشعار زيباي زيراز كتاب “هرچه نزديكتر به تو آسمان آبيتر“ نوشته خانوم قدسي قاضي نور گرفته شده اند.كتاب زيبايي است.ه
غروب
خيابان
سايه هاي درختان
حجم تنهايي مرا
بزرگ ميكنند
..................................................
آينه قديميمان
كه صادقترين خانه ما بود
اين روزها دغل شده
مادرم را نشان ميدهد
تا خيال كنم كه منم!!ر
............................................
تكه هاي پر پر لبخندم را
از گوشه و كنار بر ميدارم
كنار هم ميچينم
شكل چل تكه اي ميشود كه مادر
روز هاي آشفتگي اش ميبافت
نه!ه
دوباره
لبخند نميشود اين تكه هاي پاره
......................................
سنگي در آب انداختم
كه دايره اي بسازم
قورباغه اي مرده
بالا آمد
آه
سالهاست قانون بازي را
فراموش كرده ام
.............................
من كه به صداي
مته همسايه بالايي
كه هر روز ساعت شش صبح
ميپراندم از خواب
عادت كرده ام،ه
من كه به صداي
فرياد همسايه پاييني
كه هر شب ساعت دوازده و نيم
كابوس ميبيند
عادت كرده ام
به بي تو بودن
عادت نميكنم
عادت نميكنم
............................
با تو
روزها
يك خط آبي كوتاه
بي تو
روزها
يك خط دراز،سياه
.....................
آيينه نميگذارد
پرنده فراموش كند
يك لحظه تنهايي خود را
..............
وقتي عشق
دايره اي شد براي پرواز يك نفر
بالهايم را
روي تاقچه گذاشتم
مثل يك خاطره دور
خيلي دور
امروز
بال هايم را
از تاقچه برميدارم
ميپرم دور
خيلي دور
............
دو آكواريوم
دو ماهي
دو سوي شيشه
من و تو
.........
اندوهم را
نيمي به زمين دادم
نيمي به ماه
نيمي آبي شد
نيمي آب
تنهايي ام را
نيمي به آسمان دادم
نيمي به زمين
نيمي ماه شد
نيمي ماهي
.......

حضورت
عبور چلچله از صحرا
يك اتفاق
در يكنواختي لحظه ها
پر ميشود هر گوشه خانه
از آهنگ
از رنگ
از تو
تنهايي زانوي غم به بغل
كز كرده يك گوشه اتاق
.....

آسمان آبي
غروب عنابي
لبخند تو آفتابي
فيلم سياه و سفيد دوربينم را
با يك فيلم رنگي عوض ميكنم

...
آموختم در انتهاي سفر
هر چه نزديك تر به تو
آسمان آبي تر

Thursday, June 2


پنجره ها، عبور آسمان را از صفحه سبز خيال تماشا ميكردند
ناگهان شهابي رد شد......................................
آسمان رفت!!!.ه......................................
حقير